پسری دچار کابوسهای وحشتناکی میشود که در آنها هیولایی درون کمد کمین کرده است. اما در میان ترسهایش، پدرش نیمهشب ظاهر میشود تا به او کمک کند با وحشتهایش روبهرو شود. با این حال، پسر کمکم به ماهیت واقعی این ظاهر شدنها شک میکند و ناچار میشود با حقیقتی تلخ دربارهی سرنوشت پدرش و نیروی شومی که او را تهدید میکند، روبهرو شود.