شارلوت خود را در یک رکود مییابد و به دنبال جرقهای است که به نظر میرسد دستنیافتنی است. پس از شبی پرهیجان از عاشقی و خیالپردازی درباره آیندهای با مردی به نام آدام، او ناگهان ناپدید میشود. وقتی شارلوت سرانجام متوجه میشود که آدام به بیماری لاعلاجی مبتلاست، تصمیم میگیرد به او کمک کند تا آخرین روزهای زندگیاش را به کاملترین شکل ممکن سپری کند.