از زمانی که جولیان به دلیل رفتار خود با آگی پولمن از مدرسه قبلی اخراج شده است، تلاش میکند زندگی بهتری برای خود بسازد. در این میان، مادربزرگ او برای تغییر مسیر زندگیاش تصمیم میگیرد داستان شجاعتی را که سالها پنهان کرده، با او در میان بگذارد. او روایت میکند که در دوران جوانیاش در فرانسه تحت اشغال نازیها، پسری او را از خطر مرگ نجات داده و آنها همراه هم طعم عشق را چشیدهاند، اما...