پیرمرد خانه قدیمی و حیاط دار خود را سی سال است که در اختیار جوانان محل میگذارد تا عروسی خود را در آنجا بگیرند.قبل از هر عروسی، عطری خاص تهیه میکند تا به داماد هدیه دهد. دختر و پسر پیرمرد به دنبال این هستند که داستانعروسی گرفتن تمام شود و خانه را برای ساخت و ساز تخریب کنند، اما پیرمرد به هیچ وجه این را قبول نمیکند چون هر بارکه در خانه عروسی برگزار میشود، او پسرش را درخواب میبیند. پیرمرد و نوه هایش تنها کسانی هستند که از این موضوع باخبرند...