حسن خشمگین است. مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. شیوا مهاجر، ستاره محبوبش صبر ندارد و میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش گلی، دیگر عاشقش نیست. دخترش آلما، بزرگ شده و دیگر مستقل است. مادرش جیران، پیر شده و کمکم حافظه خود را از دست داده. مزاحم جذابی به نام آنی، او را هر جا میرود تعقیب میکند و اصرار دارد حسن او را وارد دنیای سینما کند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیدهاست: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟ هنگامی که نام حسن به عنوان مظنون اصلی پرونده قتلها در شبکههای اجتماعی مطرح میشود، اوضاع دیگر غیرقابل تحمل میشود. حالا حسن ناچار است برای اعاده حیثیتش نقشهٔ هوشمندانهای بکشد…